... معرفی کتاب ...
بعد از سالها این اولین کتابی بود که در سالهای اخیر طی یک روز و یک نفس خواندمش .
باربارا کامینز (۱)به قدری ساده و روان در مورد زندگیش صحبت میکند و خواننده را درگیر میکند که به این راحتی نمیتوانی کتاب را رها کنی. یکی از نقاط قوت کتاب به نظرم همین سادگی روایی آن و ورود نکردن نویسنده به حواشی بی مورد است .
اینکه گفتم زندگیش ، داستان در مورد خود باربارا کامینز نیست بلکه در مورد دختری ۲۱ ساله به اسم سوفیا فرکلاف در آغاز زندگی زناشویی و ازدواج است اما نویسنده به قدری توصیفات صریح و جذابی در طول داستان دارد که من مطمئنم آنرا زیسته است و سوفیا قصه همان باربارای نویسنده است.
کامینز خوانندهاش را در جاهایی واقعاً از بلاهت جوانی ، زن بودن و مسأله فقر غافلگیر میکند .
از فصلهای درخشان کتاب فصل بارداری سوفیا است که یک دفعه به خودت میآیی و میبینی که با شخصیت کتاب یکی شدهای ، اینجا از آن همه چیز عالی و خوب بودنها خبری نیست . معمولا زنی به این راحتیها حتی در حضور نزدیکان و همسر از درد و رنج بارداری و زایمان چیزی نمیگوید و شاید هم این موضوع با تولد و شادی پس از آن به حاشیه رانده میشود ولی اینجا میتوانی این حس مادر شدن ، عمق دردهایش را و جاهایی که شاید دچار شرم شدهای و به رویت نیاوردی را با تک تک سلولهایت حس کنی .
در طول داستان میخواهی وارد کتاب شوی و دق و دلیت را بر سر همسر باربارا که تو را از شدت بی مسئولیتی کلافه کرده در آوری ...
در جایی هم شاید آنجا که مجبور میشود بخاطر بی مسئولیتی او و فشار خانواده همسر از مادر شدن صرف نظر کند سرت را در آغوش سوفیا بگذاری یک دل سیر اشک بریزی ...
من که این کتاب را دوست داشتم و باهاش یک روز زندگی کردم و لذت بردم و حس و حال خوبی داشتم . امیدوارم اگر دوست داشتید بخوانید و لذت ببرید.
( ۱ ) باربارا ایرانه ورونیکا کامینز نویسنده انگلیسی ( ۱۹۰۷ - ۱۹۹۲ )